مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:19968 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:8

مراتب عشق را ذكر كرده و توضيح دهيد كه عشق چقدر ميتواند حلاّل مشكلات زندگي انسان باشد؟



خوش باش اي عشقِ خوش سوداي ما اي طبيب جملــه علت هاي ما

اي دواي نخــــوت و نامــوس مــا اي تو افلاطون و جالينوس ما

هر كــه را جامــه زعشقي چاك شد او حرص و جمله عيب پاك شد

راه عشق، راه عرفان و سلوك است. تا كسي عارف نگردد، عاشق نمي شود. عشق حقيقي در معرفت معشوق حقيقي نهفتهاست.

نشوي واقف يك نقطه ز اسرار وجود نه نه سرگشته شوي دايره امكان را

اين سرگشتگي، همان سرگشتگي عشق است، يعني جنون عشق است. تا از اين راه وارد نشوي، امكان ندارد به نقطه اي برسي.[3] و پرده اي از حقايق عالَم به روي تو گشوده شود.

معرفت و شناخت، داراي درجات و مراتبي است. از معرفت سطحي و اجتمالي آغاز مي گردد و به معرفت هاي تفصيلي (علم اليقين، عين اليقين و حق اليقين) ميرسد. امام نهايتي براي آن نيست، چون كمال معشوق نامحدود است.

ابوبكر كتاني ميگويد: ميان بنده و حق، هزار مقام از نور و ظلمت است.[4]

امّا اين هزار، به معني كثرت است نه تعيين حدود و عدد يعني هزاران حجاب وجود دارد.

ابوعلي سينا به همين مقام ها اشاره دارد:

اندر دل من هزار خورشيد بتافت آخر به كمال ذره اي راه نيافت

نبي مكرّم اسلام(ص) ميفرمايد: ما عرفتك حقّ معرفتك.[5]

البته راهي كه عرفا براي كسب معرفت و شناخت حقايق مي پيمايند، با راه فلاسفه و دانشمندان تفاوت دارد. فلاسفه و دانشمندان، فكر را به جَوَلان در مي آورند تا حقيقت را بفهمند، ولي عارف عاشق، با بينش قلبي و اشراقي و جهان بيني عرفاني خود، ميخواهد با تمام وجود به سوي معشوق پرواز كند و به وصال و ملاقاتش برسد و ببيند، اگر چه با سختي ها و تحمّل مرارت ها باشد: يا ايها الانسان أنّك كادحٌ إلي ربّك كدحاً فملاقيه.

عارف معتقد است تنها از راه سير و سلوك و راه عرفاني مي توان به وصال يار و معشوق حقيقي تا حدي كه براي انسان مقدور است رسيد، اما عشق تا چه حد مشكل گشا است، بايد گفت: راز خلقت جهان، عشق است. جهان از عشق به وجود آمده، و با نيروي عشق باز مي گردد.

طفيل هستي عشقتند آدمي و پري ارادتي بنا تا سعادتي ببري

از ديد عارفان تسبيح خداوند در آيه يسبح لله ما في السموات والارض به معني سريان عشق در جميع موجودات.

زندگي بي عشق جان فرســودن است مرگ حاضر، غايب از حق بودن است

عمرومرگ اين هر دو با حق خوش بُوَد بي خدا، آب حيــات آتش بُوَد

ذره اي در جهان نيست كه از عشق تهي باشد. سرچشمه عشق و عاشقي خدا است او اگر چه معشوق همة عشّاق حقيقت طلب است، ليكن به دلالت حديث قدسي كنت كنزاً مخفيّاً فاحببت ان اعرف... ابتدا عاشق گشت، سپس معشوق خلايق شد. با عشق آفرينش را آغاز كرد و عشق را به عنوان حلاّل مشكلات و نزديك ترين راه رسيدن به مقصد در دل هر ذره اي قرار داد.

هاتف اصفهاني ميگويد: در دل همة ذرات جهان، اكسير عشق قرار دارد. اگر مي خواهيد به مراتب مياني معرفت يعني عين اليقين و اثر گذاري عشق را به روشني ادراك كنيد، بايد با زبان آنان كه زبان عشق است، آشنا گرديد. او ميگويد:

دل هــــر ذره اي كه بشــــكافي آفتابــــش در ميــان بيـــــني

تا به جايي رســاندت كه يكــي جهــان و جهانيان بيـــني

با يكــي عشق ورز از دل و جان تا به عين اليقين عيان بيـني

كه يكي هست و هيچ نيست جز او وحـــده لا الــه الاّ هــو

انسان وقتي زبان عاشقي آموخت و از راه عرفان و سير و سلوك به مقام كمال رسيد،متوجه ميشود همة اشياي جهان با او هم زبانند، او را مي شناسند و تعظيم و تكريم مي كنند. حافظ علت آن را چنين ميگويد:

حسن روي تو به يك جلوه كه در آيينه كرد اين همه نقش در آيينة اوهام افتاد

عارف از هماهنگي همه موجودات هستي، و همزباني آنان به حيرت و اعجاب مي افتد كه از كجا همه او را مي شناسند.

غيرت عشق، زبان همه خاصان ببُريد كز كجا سِرّ غمش در دهن عام افتاد

عاشق بلند ترين قله هاي زندگي را فتح ميكند و عظيم ترين صخره ها را فرهاد وار از ميان بر مي دارد، و آن چه ناشدني و دست نيافتني است، با عشق خويش، شدني ميكند و به وصال آن ميرسد. جهت آگاهي بيشتر كتاب هاي ذيل براي مطالعه معرفي ميشود:

1ـ آداب و مراحل سلوك الهي، 5 جلد، از استاد كريم محمود حقيقي.

2ـ عبادت عاشقانه، از استاد كريم.

3ـ تماشاگه راز يا عرفان حافظ، بخش چهارم، از صفحة 97 تا 160، از شهيد مطهري.

[3]شهيد مطهري، عرفان حافظ يا تماشاگه راز، ص 143.

[4]منازل السايرين، ص 24.

[5]



مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.